گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد سيزدهم
سوره شصت و هفتم (الملک) ...



ص : 237
اشاره
سورة الملک: این سوره مبارکه را سورة المواقیه و سورة المنجیه نیز خوانند، زیرا ناجی ذات و نگاهدارنده حاجب خود است از
عذاب قبر، و در مکه معظمه نازل شده.
عدد آیات: سی آیه.
عدد کلمات: دویست و سی.
عدد حروف: هزار و سیصد و دوازده.
ثواب تلاوت: ثواب الاعمال- از حضرت صادق علیه السّلام: هر که قرائت کند سوره تبارك را در نماز واجبه پیش از آنکه بخوابد،
«1» . در امان خدا باشد تا صبح، و در امان اوست تا روز قیامت تا داخل بهشت شود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره الملک ( 67 ): آیه 1] ... ص : 237
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( تَبارَكَ الَّذِي بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 1
تَبارَكَ: بزرگوار و متعالی است از صفات مخلوقین در ذات و صفات، یا
__________________________________________________
. 1) نور الثقلین، جلد 5، صفحه 378 )
ص: 238
ثابت است بر دوام ذاتی، یا کثیر البرکات است، الَّذِي بِیَدِهِ الْمُلْکُ: آن ذاتی که به دست قدرت او است پادشاهی در دنیا و عقبی و
تصرف در امور ملکی. ذکر (ید) مجاز است از احاطه او به جمیع مکنونات، و استیلاي او بر همه ممکنات، یعنی جمیع تصرفات و
تدبیرات در قبضه اقتدار او است، زیرا علم و قدرت سبحانی محیط است به همه معلومات و مقدورات، و یکسان است نسبت آن به
جمیع موجودات. وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: و خداي تعالی بر هر چیز توانا، و همه ممکنات در تحت قدرت او است.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 2] ... ص : 238
صفحه 152 از 274
( الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ ( 2
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ: آن خدائی که بیافرید مرگ و زندگانی را، یا تقدیر فرمود موت و حیات را. مراد موت آدمیان است در
دنیا، و زنده کردن ایشان است در عقبی یا موت نطفه، و حیات ایلاج روح است در آن.
بیان: نزد بعض مفسرین، ظاهر آنست که موت کیفیت موجوده است مانند حیات، و بین این دو تقابل تضاد است. زمخشري در
کشاف گفته: حیات چیزي است که صحیح باشد به وجود او احساس محسوسات، و موت عدم آنست. و معنی خلق موت و حیات،
ایجاد این مصحح و اعدام آنست. بنابراین، بین این دو تقابل عدم و ملکه باشد. نزد بعضی مراد موت و حیات، در اینجا دنیا و آخرت
است، یعنی دنیا و آخرت را بیافرید.
لِیَبْلُوَکُمْ: تا بیازماید، یعنی با شما معامله آزمایندگان نماید، تا ظاهر شود در دار تکلیف، أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا: کدام از شما نیکوترند از
حیث کردار، یعنی اخلاص و صواب آن بیشتر است. مراد از خالص آنست که محض قربت باشد.
و مراد از صواب آنکه بر وفق سنت مطهره باشد، چه اگر خالص غیر صواب باشد، مقبول نخواهد شد، همچنین به عکس. 2- معنی
آنکه تا آشکار گردد
ص: 239
کدام از شما یاد کنندهترند مرگ را و ترسکارتر از آن و تدارك نمودن براي آن.
-3 در مجمع- از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا. یعنی: کدام نیکوترید از روي عقل و تفکر در فایده خلق موت و حیات و غیر آن. بعد از آن فرمود: اتمّکم عقلا و
تمامتر شما در عقل، سخترین شماست در «1» : اشدّکم للّه خوفا و احسنکم فیما امر اللّه به و نهی عنه نظرا و ان کانوا اقلّکم تطوّعا
ترسکاري از حضرت باري، و نیکوتر شما است از روي نظر و فکر در آنچه خدا امر فرموده به آن و نهی نموده از آن، اگرچه کمتر
حضرت این سوره تلاوت و فرمود: تا بیازماید شما را کدام نیکوتر است به عقل و ورع او «2» : باشد در طاعات مستحبه. روایتی دیگر
بیشتر از محارم خدا، و شتابندهتر در اطاعت او است:
وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ: و اوست غالب در انتقام کشیدن از عاصیان، و هیچکس او را عاجز نتوان ساخت. آمرزنده مر کسی را که توبه
کند از گناهان، یا بدون توبه به فضل و احسان.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 3] ... ص : 239
( الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَري فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَري مِنْ فُطُورٍ ( 3
الَّذِي خَلَقَ: آن خدائی که بیافرید، سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً: هفت آسمان را مطابق یکدیگر یکی بر بالاي دیگري، ما تَري فِی خَلْقِ
الرَّحْمنِ: نمیبینی اي بیننده در آفریدن خداي بخشنده در خلقت آسمانها، مِنْ تَفاوُتٍ: هیچ تفاوتی و اختلافی و تناقضی و اعوجاجی
و بیتناسبی، بلکه همه را مستقیم و راست و
__________________________________________________
. 1) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 380 ، حدیث 12 )
. 2) مدرك یاد شده، حدیث 13 )
ص: 240
مناسب و ملایم یکدیگر، و همه در کمال احکام و اتقان و اتساق و انتظام مساوي هم، بر وفق حکمت و مصلحت است. فَارْجِعِ
الْبَ َ ص رَ: پس بار دیگر باز گردان چشم را به جانب آن، هَلْ تَري مِنْ فُطُورٍ: آیا میبینی به معاینه هیچ شکافی و خللی و عدم تناسبی.
صفحه 153 از 274
خلاصه اگر شبهه داري، ثانیا نگاه کن تا دریابی.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 4] ... ص : 240
( ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ ( 4
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَ َ ص رَ: پس بار دیگر باز کن دیده را، یعنی به نگاه اول قناعت مکن، بازگردان چشم را، کَرَّتَیْنِ: دو بار بازگردانیدنی، یعنی
رجعتی بعد از رجعتی، و متعاقب هم نظر نما تا یقین کنی که هیچ عیبی و نقصی در آن نیست. یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ: بازگردد به سوي
تو چشم تو، خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ: در حالتی که دور باشد از یافتن عیب و خلل، و وامانده باشد از دیدن، و از نگریستن بازماند.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 5] ... ص : 240
( وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِیرِ ( 5
وَ لَقَدْ زَیَّنَّا: و هر آینه بتحقیق بیاراستیم و زینت دادیم به زینت تمام، السَّماءَ الدُّنْیا: آسمان نزدیکتر به زمین، بِمَصابِیحَ: به چراغها،
یعنی ستارگان که به مثابه چراغ درخشانند در شب. وَ جَعَلْناها: و گردانیدیم ستارگان را، رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ: راننده شیاطین که به
جهت استراق کلمات ملائکه، قصد آسمان کنند و خواهند به دزدي، گوش به سخنان آنان دهند. ملائکه آنها را رجم کنند به
شهاب ثاقب. بنا به قولی خداي تعالی خلق فرمود ستارگان را براي
ص: 241
سه چیز: زینت آسمان، رجوم شیاطین، هدایت و راهنمائی در بر و بحر.
وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ: و آماده ساختهایم براي شیاطین جن و انس متمردان از فرمان خدا، عَذابَ السَّعِیرِ: عذاب آتش سوزان در آخرت. این
کلام دال است بر آنکه شیاطین مکلفند.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 6] ... ص : 241
( وَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ ( 6
چون کفار اتباع شیاطین و مطاع امر ایشانند، از این جهت بعد از وعید شیاطین، وعید آنها فرماید که:
وَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ: و مر آنان را که کافر شدند به پروردگارشان به سبب گمراهی، عَذابُ جَهَنَّمَ: عذاب جهنم است، وَ بِئْسَ
الْمَصِیرُ: و بد جاي بازگشتنی است جهنم.
بیان: اعلام فرماید آتش جهنم و عذاب، بزرگترین ضرر است که واجب است عقلا از آن اعراض نمایند، و به وسیله اطاعت و
فرمانبرداري، خود را از آن بازدارند.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 7] ... ص : 241
( إِذا أُلْقُوا فِیها سَمِعُوا لَها شَهِیقاً وَ هِیَ تَفُورُ ( 7
إِذا أُلْقُوا فِیها: زمانی که انداخته شوند کافران در جهنم مانند انداختن هیمه در آتش، سَمِعُوا لَها شَ هِیقاً: بشنوند مر جهنم را آوازي
مانند صداي درازگوش که انکر اصوات است، هم چنانکه صدائی که از آتش عظیم شنیده میشود نزد سوختن، چون کفار را به
جهنم اندازند، جهنم به صورت منکر فضیع به فریاد آید، وَ هِیَ تَفُورُ: در حالتی که میجوشد و ایشان را فرو میبرد مانند گوشت در
دیگ جوشان.
صفحه 154 از 274
ص: 242
[سوره الملک ( 67 ): آیه 8] ... ص : 242
( تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّما أُلْقِیَ فِیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ ( 8
تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ: نزدیک باشد که متفرق و پاره پاره شود جهنم از خشم کافران و معاندان. مراد شدت التهاب جهنم است بر
متمردان حضرت سبحان. کُلَّما أُلْقِیَ فِیها فَوْجٌ: هر زمانی که انداخته شوند در جهنم گروهی از اهل شرك و طغیان، سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها:
سؤال کنند ایشان را خازنان جهنم، یعنی مالک و اعوان او که: اي مشرکان و یاغیان، أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ: آیا نیامد شما را ترساننده،
یعنی پیغمبري مبعوث نشد که شما را به خدا دعوت و از این عذاب بترساند. غرض از سؤال، توبیخ است تا غم و غصه ایشان زیاده
شود و موجب زیادي عقوبت ایشان گردد.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 9] ... ص : 242
( قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ ( 9
قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ: گویند کافران در جواب ایشان: آري، بتحقیق آمد به ما نذیر و پیغمبران ترساننده، فَکَ ذَّبْنا: پس تکذیب
نمودیم و رد کردیم ایشان را، وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ: و گفتیم نازل نفرموده است هیچ چیزي از آنچه شما میگوئید از وعد و
وعید و امر و نهی، و دیگر گفتیم: إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَ لالٍ کَبِیرٍ: نیستید شما در دعوي رسالت مگر در گمراهی بزرگ که با وجود
بشریت، دعوي رسالت کنید. ملحض معنی آیه آنکه: در تکذیب انبیاء افراط نمودیم و نسبت گمراهی به ایشان دادیم.
ص: 243
[سوره الملک ( 67 ): آیه 10 ] ... ص : 243
( وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ ( 10
وَ قالُوا لَوْ کُنَّا: و گویند کافران به خزنه از روي تأسف و تحسر: اگر میبودیم ما، نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ: که میشنیدیم سخن پیغمبران را، یا
تعقل میکردیم در کلمات ایشان، و جدال نمیکردیم و اعتماد مینمودیم بر آنچه ظاهر بود از صدق ایشان به معجزات باهرات، و
تفکر میکردیم در انوار حکمت که از اقوال و افعال آنها معاینه مینمودیم، ما کُنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ: نبودیم از یاران جهنم و از
جمله ایشان. حاصل آنکه: اگر ما استماع انذار ایشان میکردیم مانند استماع طالبان حق، یا تعقل مینمودیم، در این باب مانند تعقل
متأملان و تفکر مستبصران، به عذاب جهنم گرفتار نمیشدیم.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 11 ] ... ص : 243
( فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِیرِ ( 11
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ: پس اعتراف کنند به گناهان خود که کفر و تکذیب انبیاء بود، وقتی که اقرار فایده نخواهد داشت، فَسُحْقاً لِأَصْحابِ
السَّعِیرِ: پس دور گرداند خدا از رحمت خود دور گردانیدنی مر مصاحبان جهنم را، یعنی هلاکت و دوري از رحمت، مختص است
به اهل جهنم.
تنبیه: آیه دلیل است بر بطلان قول مجبره زیرا اگر کفر اختیاري ایشان نبود اعتراف نمیکردند بلکه میگفتند ما را در آن اختیاري
نبود و به آن ملجأ و مجبر بودیم.
صفحه 155 از 274
[سوره الملک ( 67 ): آیه 12 ] ... ص : 243
( إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ ( 12
ص: 244
بعد از آن بیان وعد را فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ: بدرستی که آنان که میترسند، رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ: از عذاب پروردگار خود به اجتناب از معصیت و بجا آوردن طاعت
در حالتی که متلبس است به غیب، یعنی از ایشان غایب و معاین ایشان نیست، یا آنکه ایشان غایبند از عذاب و آن را نمیبینند، یا
پنهانند از نظر مردمان، یعنی غایبانه مرتکب قبایح نشوند و ترك واجب ننمایند، یا آثار خوف که گریه و ناله است در پنهانی و
خلوت ظاهر کنند تا از ریا محفوظ باشند. یا مراد غیب دل است که پوشیده از مردمان و هویداست نزد داناي آشکارا و پنهان، یعنی
کسانی که به دل ترسکار باشند، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ: مر ایشان راست آمرزش گناهان، وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ: و مزد بزرگ که لذات دنیا در مقابل آن
به نهایت حقیر است که نعیم بهشت باشد، یعنی مزد ترسندگان، امان است از هرچه میترسند.
تبصره: خشیت، حال نفسانیهاي است که ناشی شود از شعور به عظمت پروردگار و هیبت او، و ترس حجت از قرب او و این حالت
حاصل نشود مگر براي کسی که اطلاع یابد بر جلال کبریائی، و چشنده باشد لذت قرب سبحانی را.
در کتاب کافی از حضرت صادق علیه السّلام: الا انّ المؤمن یعمل بین مخافتین: بین اجل قد مضی لا یدري ما للّه صانع، و بین اجل
فرمود: آگاه باشید بدرستی که مؤمن «1» . قد بقی لا یدري ما للّه قاض فیه، فلیأخذ العبد المؤمن من نفسه لنفسه و من دنیاه لآخرته
عمل نماید میان دو ترس: مدتی که گذشته نمیداند چه معامله در آن خدا فرماید. و مدتی که باقی مانده، نمیداند خدا چه حکم
فرماید. پس باید اخذ نماید بنده مؤمن از نفس خود براي خود به طاعات، و از
__________________________________________________
1) اصول کافی، جلد 3، صفحه 113 ، حدیث 9، قسمتی از خطبه رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله به روایت امام صادق علیه السّلام. )
ص: 245
دنیاي خود براي آخرتش.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 13 ] ... ص : 245
( وَ أَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ( 13
شأن نزول: مشرکین به فراخی عیش مغرور شده، در باره حضرت سخنانی گفتند. چون چند مرتبه رسوا شدند، قرار دادند که مخفیانه
صحبت کنند تا پیغمبر خبردار نگردد آیه نازل شد:
وَ أَسِرُّوا قَوْلَکُمْ: و پنهان سازید گفتار خود را در باره پیغمبر، أَوِ اجْهَرُوا بِهِ:
یا آشکار کنید به آن، یعنی نزد خداي تعالی هر دو یکسان است، إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ: بدرستی که او داناست به آنچه در
سینههاست قبل از آنکه بر زبان گذرد. پس ذاتی که به ضمایر واقف است، اگر ستر کنید یا آشکارا، بر او پوشیده نخواهد بود.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 14 ] ... ص : 245
( أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ ( 14
أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ: آیا نداند آنچه در سینههاست، ذاتی که آفریده است سینهها را یا عالم نباشد به سرائر بندگان، آنکه ایشان را
صفحه 156 از 274
آفریده.
بیان: (استفهام تقریري است) یعنی البته میداند خدا سرائر و ضمائر بندگان را، و علم الهی احاطه دارد به تمام جزئیات و کلیات
سرائر و ضمائر بندگان، و هیچ چیز از دره تا ذره بر او مخفی نیست. وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ: و حال آنکه ذات او، باریکبین است به
ظواهر و حقایق مکنونات، آگاه به غوامض و دقایق مکونات.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 15 ] ... ص : 245
( هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ ( 15
ص: 246
بعد از آن تعداد نعم فرماید:
هُوَ الَّذِي جَعَلَ: او است ذاتی که قرار داده، لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا: براي شما زمین را رام و فرمانبردار، تا به هر وجهی خواهید در آن
میروید و مینشینید و زراعت و عمارت میکنید، فَامْشُوا فِی مَناکِبِها: پس بروید در اطراف و جوانب آن. حق سبحانه به حکمت
بالغه، بر وجهی زمین را رام و ذلیل گردانیده که در اماکن صعبه آن مانند کوهها، توان رفت، و در میان کوهها راهها قرار داده، پس
سیر کنید. وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ: و بخورید از روزي که خدا براي شما مقرر فرموده از زروع و اشجار و نباتات و از منافع آن بهرهمند
شوید، وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ: و به سوي او است برانگیختن شما از قبور، یعنی بازگشت شما در قیامت به سوي حکم او خواهد بود. پس
شکرگزاري و سپاسداري کنید منعمی را که مشی و روزي را به شما مرحمت فرموده تا مستوجب سخط او مشوید.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 16 ] ... ص : 246
( أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِیَ تَمُورُ ( 16
بعد از آن تهدید منکران و متمردان را فرماید:
أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ: آیا ایمن شدید اي کافران و معاندان از آن کسی که در آسمان است، چنانچه زعم شما باشد، یا از خدائی که
ملکوت او در آسمان است، چه آن مسکن ملائکه مقربین و موضع عرش و کرسی و لوح محفوظ و مبدء نزول کتب و قضایا و اوامر
و نواهی و غیر آنست، یا از ملک موکل به عذاب که جبرئیل است، یا از سایر ملائکه که مدبر عالمند. أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ:
اینکه فرو برد شما را به زمین، فَإِذا هِیَ تَمُورُ: پس آنگاه
ص: 247
که فرو رفته باشید، زمین بگردد و اضطراب کند تا شما را به زیرتر افکند مانند قارون که زمین او را فرو برد و تا قیامت به زیر
میافکند، یا در وقت اراده خسف زمین متحرك و شکافته شده شما را فرو برد.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 17 ] ... ص : 247
( أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ ( 17
أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ: آیا ایمن شدید از خدایی که به زعم شما در آسمان است، یا ملکوت و قضا و اوامر که در آسمان است، یا
جبرئیل و سایر ملائکه به امر الهی، أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِ باً: آنکه فرو فرستد بر شما بادي که با آن سنگریزه باشد مانند قوم لوط،
فَسَ تَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ: پس زود باشد که بدانید بعد از مشاهده عذاب، دانا شوید چگونه است ترسانیدن من، و آن دانستن شما را
فایده ندهد.
صفحه 157 از 274
تبصره: آیات شریفه تهدید و وعید عظیمی است نسبت به متمردین و مخالفین از فرمان الهی، بدین تقریر: آیا مأمون هستند از آنکه
خداي تعالی ایشان را به قهر خود فراگرفته، فرو برد آنها را به زمین، چنانچه قارون یاغی طاغی را با قصر و دستگاه سلطنتی فرو برد
به زمین. و همچنین قوم لوط پس از نافرمانی و ناهنجاري، به عذاب گرفتار شدند و سنگریزه آتشین بر آنها بارید.
این قضایا، عبرتی است براي دیگران از کفر و طغیان نسبت به اوامر حضرت سبحان.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 18 ] ... ص : 247
( وَ لَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ ( 18
بعد از آن براي تسلیت خاطر مبارك حضرت فرماید:
وَ لَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ: و هر آینه تکذیب نمودند پیغمبران خود را
ص: 248
کسانی که پیش از این کفار بودند و به شآمت تکذیب هلاك شدند، فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ: پس چگونه بود بر ایشان عقوبت من که به
انکار وحدانیت من و رسالت رسولان، بر ایشان نازل شد عذاب استیصال.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 19 ] ... ص : 248
( أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ یَقْبِضْنَ ما یُمْسِکُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْمنُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ ( 19
پس تنبیه فرماید به قدرت خود به ارسال عذاب:
أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ: آیا نمیبینند و نگاه نمیکنند به سوي مرغان، فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ: که بالاي سر ایشان، معلق بر هوا در حالتی که
صفها کشیدهاند، یعنی بالهاي خود را گسترانیدهاند در هوا نزد طیران، چه هرگاه بالهاي خود پهن کنند، صف قوایم خود نمایند، وَ
یَقْبِضْنَ: و فراهم میگیرند بالهاي خود را وقتی که بر پهلوي خود میزنند.
بیان: صف عبارت است از وضع اشیاي متوالیه بر خط مستقیم، و قبض جمع شیء است از حال بسط. پس طیور نزد طیران، بسط
کنندهاند بالهاي خود را آنا فآنا و تارة بعد تارة قبض بر اوطاري میشود مانند شناور بر روي آب پرندگان در هوا پرواز کنند.
ما یُمْسِکُهُنَّ: باز نمیدارد ایشان را در هوا برخلاف طبع، یا در حال قبض و بسط بالها از افتادن نگه نمیدارد، إِلَّا الرَّحْمنُ: مگر
خداي بزرگ بخشاینده که به قدرت کامله خود، هر یک از طیور را شکلی و هیئتی و طبعی خاص داده و اسباب طیران و جولان
ایشان را در هوا مهیا ساخته. إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ:
بدرستی که خداي تعالی به همه چیزها بینا و داناست، به آنکه خلق غرایب نماید و تدبیر عجائب فرماید. شبههاي نیست در آنکه
ذاتی که قادر باشد بر نگهداشتن طیور بر هوا و منع افتادن ایشان، هر آینه بر همه چیز قادر خواهد بود. ص:
249
تبصره: از جمله غرائب خلقت سبحانی، آفرینش طیور است. حضرت صادق علیه السّلام در حدیث مفضل فرماید: تأمل کن در جسم
پرندگان و خلقت آنها، زیرا حق تعالی چون مقدر فرموده که در هوا پرواز کنند، جسمش را سبک آفریده، و خلقتش را مندمج و
درهم گردانیده. و از چهار پاي حیوانات دو پا، و از پنج انگشت چهار داده، و براي دفع بول و سرگین، یک سوراخ مقرر، و سینهاش
را باریک و تنگ گردانیده که هوا را به آسانی بشکافد به هیئتی که سینه کشتی را میسازند. و دو بال و دمش را پرهاي دراز
محکم که آلت پروازي باشد، و جمیع بدنش را لباس پر پوشانده که هوا در میان آن داخل شود و در هوا بایستد، و طعمه آن دانه و
گوشت باشد بدون جائیدن، لذا دندان نداده، و بجاي آن منقار صلب خشکی به او عطا نموده که غذاي خود را به آن برگیرد و از
صفحه 158 از 274
دریدن گوشت نشکند.
و چون دانه را درست و گوشت را خام میخورد، حرارت زیادي در اندرون او قرار داده که طعمه را بدون جائیدن در اندك زمانی
حل نماید، چنانچه میبینی بعضی هستههاي میوهها در جوف آدمی درست بیرون آید، و در جوف مرغان، آب شود. و مقرر نموده
براي نسل، تخم و جوجه گذارند، زیرا اگر در شکمش بود، سنگین میشد براي پریدن. و باز براي قدرت نمائی خلقت خفاش را بر
خلاف پرندگان آفریده که حامله شود و میزاید و بچهاش با خودش باشد. تأمل نما در مرغی که همیشه در هوا پرواز کند، به روي
تخم خود مدتی کمی میخوابد تا جوجه درآید. و پس از بیرون آمدن، باد در دهان جوجه میدمد تا چینهدانش گشاده شود براي
غذا، و ابتدا دانه را مادر در چینهدان خود جمع، و براي بچه برمیگرداند، و حال آنکه شعور ندارد. با این وصف به تدبیر حکیم
علیم، آثار قدرت سبحانی در او ظاهر گردد که عقول را حیران گرداند.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 20 ] ... ص : 249
( أَمَّنْ هذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَکُمْ یَنْصُرُکُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ إِنِ الْکافِرُونَ إِلاَّ فِی غُرُورٍ ( 20
ص: 250
أَمَّنْ هذَا الَّذِي: آیا کیست که اشاره توان کرد بدو، آن کسی که، هُوَ جُنْدٌ لَکُمْ: او از روي حمایت، لشگر شما است، یعنی مددکار
شما مانند لشگر سلطان، یَنْصُ رُکُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ: یاري دهد شما را غیر از خدا بخشنده از عذاب و خشم، إِنِ الْکافِرُونَ إِلَّا فِی
غُرُورٍ: نیستند ناگرویدگان مگر در فریب شیطان، که گوید: عذاب بر شما نازل نخواهد شد (استفهام انکاري)، یعنی هیچ لشگري
نیست که یاري دهد شما را در منع عذاب از شما، پس با این وصف چگونه مخالفت قادر متعال نمائید و کافر شوید.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 21 ] ... ص : 250
( أَمَّنْ هذَا الَّذِي یَرْزُقُکُمْ إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِی عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ ( 21
أَمَّنْ هذَا الَّذِي یَرْزُقُکُمْ: آیا کسی است که مشارالیه واقع شود به اینکه این آن کسی است که به محض عنایت روزي دهد شما را،
إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ:
اگر بازگیرد خدا روزي خود را از شما به امساك باران یا به ابطال اسبابی که حصول و وصول روزي را وسائط و وسایلند، یعنی اگر
ذات منّان، وظیفه روزي را از شما بازگیرد، کیست آنکه شما را روزي توان داد. و کفار میدانند که خالق و رازق او است، نه غیر
او، و کفر ایشان نه از جهل است، بَلْ لَجُّوا فِی عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ: بلکه لجاج و ستیزه کنند و فرو رفتند در عناد و سرکشی و نفرت از حق و
رمندگی از هدایت به جهت تنفر طباع ایشان از آن.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 22 ] ... ص : 250
( أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبا عَلی وَجْهِهِ أَهْدي أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیا عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 22
ص: 251
بعد از آن براي مؤمنان و کافران مثلی فرماید:
أَ فَمَنْ یَمْشِی: آیا پس کسی که راه میرود، مُکِبا عَلی وَجْهِهِ: در حالتی که افتاده است به روي خود، یعنی نگونسار میرود و بدین
جهت پس و پیش و چپ و راست خود را نمیبیند، و هر ساعت برو افتد مانند بیراهه رفتن در مکان غیر مستوي که پست و بلند
باشد و به جهت آن به سر درآید و برو افتد، آیا چنین شخصی، أَهْدي راه یافتهتر و به مطلوب رسیدهتر است، أَمَّنْ یَمْشِی:
صفحه 159 از 274
یا آن کس که میرود، سَوِیا عَلی صِ راطٍ مُسْتَقِیمٍ: در حالتی که راست ایستاده و همه جوانب خود را میبیند و بدین جهت سالم
است از افتادن، و رافع است بر راه راست که رهاننده اوست به مقصد.
بیان: این مثلی است براي کافر گمراه، که در سنگلاخ ضلالت افتاده و در راه غوایت حیران و سرگردان میرود، و نمیداند که محق
است یا مبطل، و چشم باز نمیکند تا پس و پیش و راست و چپ خود ملاحظه کند و صراط مستقیم را بجوید و در آن سلوك
نماید، و لکن مؤمن که راه یافته و از روي بصیرت و یقین، سلوك مینماید، این منجی، و آن هالک است، این به بهشت، و آن به
جهنم خواهد رفت. مؤمن روز قیامت به نور ایمان خود رود و کافر در ظلمت کفر خود افتان و خیزان باشد.
در کتاب کافی- محمد بن فضیل از حضرت کاظم علیه السّلام سؤال نمود از این آیه: أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبا عَلی وَجْهِهِ أَهْدي فرمود:
بدرستی که خداوند مثل زده است از براي کسی که میل کرد از ولایت علی علیه السّلام، به آن کسی که راه رود به روي خود و به
مقصود نرسد، و مثل زده براي کسی که تابع او شود به کسی که راه رود به استقامت بر راه راست و صراط مستقیم، امیر المؤمنین
«1» . علیه السّلام است
تتمه: در کتاب کافی- به اسناد خود از سعد از حضرت باقر علیه السّلام
__________________________________________________
. 1) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحات 384 و 385 )
ص: 252
- فرمود: قلب بر چهار قسم است: 1- قلبی که در او نفاق و ایمان است. 2
قلب منکوس. 3- قلب مطبوع. 4- قلب ازهر. سعد گوید: پرسیدم ازهر چیست؟ فرمود: در او مانند چراغ، نوري است اما مطبوع، قلب
منافق است و اما ازهر، قلب مؤمن است، اگر عطا شود، شکر گزارد و اگر مبتلا شود، صبر کند و اما منکوس، قلب مشرك است.
پس قرائت فرمود این آیه را: أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبا عَلی وَجْهِهِ أَهْدي أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیا عَلی صِ راطٍ مُسْتَقِیمٍ؟ اما قلبی که در او ایمان و
«1» . نفاق است، قومی هستند در طائف، پس اگر هر یک از آنها بمیرد، بر نفاق هلاك شده و اگر درك کند ایمان را، نجات یابد
[سوره الملک ( 67 ): آیه 23 ] ... ص : 252
( قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ ( 23
قُلْ هُوَ الَّذِي: (مربوط به آیه قبل) یعنی اگر کفار نگویند که ناصر و رازق ما خداست، بگو اي پیغمبر ناصر و رازق شما آن ذاتی
است که به قدرت تامه، أَنْشَأَکُمْ: بیافرید شما را و از کتم عدم بوجود آورد، وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ: و قرار داد براي شما شنوائی را که
قوه سامعه (گوش) باشد تا سخنان حق بشنوید و بدان متعظ شوید، وَ الْأَبْصارَ: و بینائی را که قوه باصره (چشم) باشد تا دلایل قدرت
و بدایع فطرت مشاهده کنید، وَ الْأَفْئِدَةَ: و دلها را تا در معانی کلمات الهی و مصنوعات سبحانی تفکر و تأمل نمائید و از آن عبرت
یابید، لکن با این همه اعطاف و الطاف الهی بر اهتدا، قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ: اندك شکرگزاري کنید این نعمتها را.
تنبیه: سر آمد تمام قواي انسانی بعد از نعمت ایجاد و ابقا، این سه نعمت
__________________________________________________
. 1) اصول کافی، جلد 3، صفحه 152 )
ص: 253
بزرگ است: گوش، چشم، قلب، که موجب ترقیات انسانی و سعادت جاودانی است. بنابراین شکر آن واجب است، یعنی استعمال
گوش براي شنیدن معارف الهی و آیات سبحانی و متعظ شدن، و چشم براي دیدن شواهد قدرت و عبرت یافتن، و قلب براي تفکر و
صفحه 160 از 274
تدبر و تدارك. پس اگر بر این نهج نباشد، شکر متحقق نشود، و لذا فرماید: کم هستند آنان که شکرگزاري کنند.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 24 ] ... ص : 253
( قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ( 24
قُلْ هُوَ الَّذِي: بگو اي پیغمبر: ناصر و رازق شما آن ذاتی است که، ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ: بیافرید و پراکنده نمود شما را در زمین، و هر
یکی را در آن منزلی و کاري تعیین نمود تا عبادت و اطاعت کنید، وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ: و به سوي او بازگشت و محشور شوید، و جزاي
گفتار و کردار خود خواهید یافت.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 25 ] ... ص : 253
( وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ( 25
وَ یَقُولُونَ: و میگویند مشرکان به پیغمبر و مؤمنان از روي استبعاد و استهزاء: مَتی هذَا الْوَعْدُ: چه وقت باشد این وعده خسف و
باریدن سنگریزه، و یا وعده حشر و یافتن جزا در قیامت، إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ: اگر هستید شما راستگویان در این وعده.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 26 ] ... ص : 253
( قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ ( 26
ص: 254
قُلْ إِنَّمَ ا الْعِلْمُ: بگو اي پیغمبر در جواب ایشان: جز این نیست که دانستن وقت عذاب در دنیا، یا علم به زمان قیامت و بر روز جزا،
عِنْدَ اللَّهِ: نزد خداست، و غیر او بر آن مطلع نیست، وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ: و جز این نیست که من ترساننده آشکارا هستم، یعنی در
علانیه شما را از عذاب دنیا و عقبی میترسانم، اما برآمدن زمان آن، دانا نیستم، خدا میداند.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 27 ] ... ص : 254
( فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَۀً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ قِیلَ هذَا الَّذِي کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ ( 27
بعد ذکر حال ایشان فرماید نزد نزول عذاب:
فَلَمَّا رَأَوْهُ: پس آن هنگام که ببینند آن وعده را، یعنی موعود را، که عذاب دنیاست از قتل روز بدر و غیر آن از انواع عذاب در روز
جزا، زُلْفَۀً: در حالتی که نزدیک باشد. حاصل آنکه: چون عذاب مشاهده کنند، سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا: زشت گردانیده شود
رویهاي آنانکه کافر شدهاند به خدا و رسول، یعنی آثار نکبت و محنت و سیاهی و تیرگی بر چهره ایشان پدید آید، وَ قِیلَ هذَا
الَّذِي: و گفته شود، یعنی مؤمنان به ایشان گویند روز بدر، یا خزنه جهنم روز قیامت گویند: این عذاب آنست که، کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ:
بودید پیوسته به آن طلب میکردید و تعجیل وقوع آن مینمودید.
تتمه: در کتاب کافی- به اسناد خود از حضرت باقر علیه السّلام مروي است که فرمود: این آیه در حق امیر المؤمنین علیه السّلام و
اصحاب او است، [آنان که کردند آنچه کردند] یعنی دشمنان ایشان چون ببینند در روز قیامت مقامات ایشان را که محل غبطه و
آرزوي آنها باشد، پس زشت شود رویهاي ایشان، و گفته شود: این است آنچه به آن ادعا میکردید مقام و منزلت و اسم
ص: 255
و چندین روایت به همین مضامین در تفسیر برهان وارد شده است. «1» . او را
صفحه 161 از 274
و از عامه- حاکم ابو القاسم حسکانی به اسناد صحیحه از شریک که اعمش گفت در معنی آیه: لمّا رأوا لعلیّ بن ابی طالب عند اللّه
من الزّلفی سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا. یعنی: چون دیدند منکران ولایت، قرب و مزیّت علی بن ابی طالب را نزد حق تعالی، روي
«2» . ایشان زشت و سیاه شد از غایت حقد و حسد
[سوره الملک ( 67 ): آیه 28 ] ... ص : 255
( قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَهْلَکَنِیَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِیَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ یُجِیرُ الْکافِرِینَ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ ( 28
شأن نزول: کفار، تمناي موت و هلاك حضرت و اصحاب او را داشتند، حق تعالی خطاب فرمود:
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ: بگو اي پیغمبر به ایشان: آیا میبینید، یعنی تأمل مینمائید اینکه، إِنْ أَهْلَکَنِیَ اللَّهُ: اگر هلاك گرداند مرا خدا، وَ مَنْ
مَعِیَ: و کسانی را که با من هستند از مؤمنان، أَوْ رَحِمَنا: یا بخشش فرماید ما را و اجل را تأخیر اندازد، فَمَنْ یُجِیرُ الْکافِرِینَ: پس
کیست آنکه نجات دهد کفار را، مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ: از عذاب دردناك که به سبب کفر مستحق شدهاند، یعنی مرگ ما، شما را سود
ندهد و حیات ما، دفع عذاب شما نمیکند، چه نجات دهنده شما از عذاب الهی، جز ایمان و توحید نیست، خواه ما زنده باشیم یا
مرده. پس تمناي مرگ ما کردن، چه فایده به شما رساند. مراد آنکه بگو: انتظار یکی از دو چیز داریم که عاقبت هر دو خیر است:
یکی آنکه هلاك شویم، چنانچه
__________________________________________________
[...] . 1) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 385 ، حدیث 34 )
. 2) مدرك یاد شده، حدیث 33 )
ص: 256
تمناي شماست و به نعیم مقیم بهشت رسیم. و دیگر مستعد شویم به نصرت و دولت اسلام، چنانچه تمناي ماست، و شما چگونه و به
چه وجه از عذاب اخروي که وقوع آن محقق است خلاص خواهید شد. خلاصه معنی آنکه: شما طلب هلاك ما میکنید، و آن
متضمن فوز و سعادت ما باشد، و شما در هلاکتی خواهید بود که فوق جمیع مهالک است. و از این معنی غافلید، و طلب خلاصی
آن نمیکنید.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 29 ] ... ص : 256
( قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ ( 29
قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ: بگو اي پیغمبر به کفار از روي توبیخ آنکه: من شما را به سوي او دعوت کنم، بزرگ بخشنده است که نعیم جزیل
او به همه خلایق رسیده، آمَنَّا بِهِ: ایمان آوردیم به او زیرا به وحدانیت او علم داریم، وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا: و بر ذات احدیّت او توکل
کردهایم و اعتماد نموده، تمام کار خود را به او واگذاریم و کفایت خواهد کرد. فَسَ تَعْلَمُونَ: پس زود باشد که بدانید، یعنی بعد از
مشاهده عذاب معلوم کنید مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ: کیست او از ما و شما آنکه او در گمراهی هویدا و آشکار است.
[سوره الملک ( 67 ): آیه 30 ] ... ص : 256
( قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ ( 30
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ: بگو به ایشان چه میبینید، إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً: اگر بگردد آب شما که حیات شما منوط به او است فرو رفته در زمین،
چنانچه هیچ دسترسی به آن نداشته باشید. فَمَنْ یَأْتِیکُمْ: پس کیست آنکه بیاورد شما را، بِماءٍ مَعِینٍ: به آبی ظاهر، چنانچه همه کس
صفحه 162 از 274
ببیند.
ص: 257
تتمه: تأویل آیه شریفه، مراد امام غائب، حضرت ولی عصر عجل اللّه فرجه باشد و چندین حدیث وارد شده: از جمله:
«1» . -1 فی الکافی- عن الکاظم علیه السّلام: اذا غاب عنکم امامکم فمن یأتیکم بامام جدید
-2 در اکمال الدین- از حضرت باقر علیه السّلام سؤال شد از تأویل این آیه، فقال: اذا فقدتم امامکم فلم تروه فماذا تصنعون: هرگاه
بیابید شما امام خود را، پس نبینید او را، پس چه کار خواهید کرد؟
-3 و نیز آن حضرت فرمود: هذه نزلت فی الامام القائم، یقول: ان اصبح امامکم غائبا عنکم، لا تدرون این هو، فمن یأتیکم بامام
«2» . ظاهر، یأتیکم باخبار السّموات و الارض و حلال اللّه و حرامه. ثمّ قال: و اللّه ما جاء تأویل هذه الآیه و لابدّ ان یجیء تأویلها
تنبیه: آیه شریفه آگاهی است به نعمت عظیم آب، که حیات تمامی موجودات مربوط به او است که: مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ ذات
رحمن، از لطف و رحمت بیپایان به بندگان مرحمت فرموده، و به سبب فراوانی آن، قدرش مجهول، و سپاسداري از منعم آن
مغفول است تذکر فرماید اگر چنانچه سلب این نعمت عظیم شود و یک مرتبه تمام آبهاي شما فرو رود در زمین به طوري که
دسترس به آن به هیچ وسیله ممکن نباشد و نیز هیچکس نتواند، در این صورت کیست که بیاورد آب صاف گوارا، یعنی در عالم
وجود قادري نیست که بتواند، مگر خالق منان. لذا در آثار آمده که بعد از تلاوت این آیه باید گفت: و الحمد للّه رب العالمین.
عبرت: طبیب زندیقی شنید که معلمی شاگرد خود را تلقین این آیه نمود: إِنْ أَصْ بَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ. به عناد و
کفر گفت: یجیء برجال
__________________________________________________
. 1) به نقل از تفسیر برهان، جلد 4، صفحه 367 )
. 2) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 387 )
ص: 258
شدید و معاول حدید یعنی آورده شود به مردان قوي و آلات تیشههاي آهنین.
چون این جسارت به مقام کلام اللّه نمود، شبانگاه نابینا شد و هاتفی آواز داد:
اینک آب چشمه چشم تو خشک شد، بگو تا به معاول بازآرند. تا آخر عمر به کوري باقیماند. نعوذ باللّه من الجرئۀ علی اللّه و
آیاته.
ص: